
یکپارچگی حسی چیست؟
یکپارچگی حسی، توانایی کودک در احساس، درک و سازماندهی اطلاعات حسی از محیط و بدن است. اساساً یکپارچگی حسی تمام دروندادهای حسی فرد را طبقهبندی کرده و نظم میدهد و در نهایت عملکرد مغزی فرد را یکپارچه میکند. وقتی عملکردهای فرد متعادل هستند، حرکات بدن یکپارچه بوده و یادگیری به آسانی صورت گرفته و در نتیجه رفتار مناسب و طبیعی است. یکپارچگی حسی در رشد، یادگیری و احساسات کودک بروز پیدا میکند. بین یکپارچگی حسی و رشد عاطفی و اجتماعی کودک ارتباط وجود دارد.
تاریخچه یکپارچگی حسی
در حدود سی و پنج سال قبل جین آیرز، یک کاردرمانگر که با کودکان و بزرگسالان مبتلا به آسیبهای نورولوژیک کار میکرد، پی برد که بعضی از مراجعین بدون هیچ آسیب فیزیکی مشخص، مشکلاتی در توجه و یادگیری دارند که تمام جنبههای زندگی آنها را تحت تأثیر قرار میدهد (مدرسه، جامعه، انه). دکتر آیرز تلاشهای خود را متوجه کودکانی با مشکلات یادگیری ادراکی و رفتاری کرد که دلیل آن را نمیتوان به علل شناخته شده نسبت داد. وی معتقد بود که با شناخت فرایندهای حسی مغز میتوان علت را جستجو کرد. دکتر آیرز معتقد بود که یکپارچگی حسی در اغلب افراد به صورت اتوماتیک انجام میشود. مفهوم یکپارچگی حسی، مسیر جدیدی را به سمت یادگیری و رفتار باز میکند، در حالی که بیشتر مردم مغز را هدایت کنندهی اصلی فعالیت جسم و ذهن میدانند.
دکتر جین آیرز در کتاب خود «یکپارچگی حسی و کودک» سیستم عصبی را به عنوان یک شبکه در هم تنیده از سلولهای عصبی توصیف میکنند که در کل بدن پخش شدهاند. مغز و نخاع سیستم عصبی مرکزی را تشکیل میدهند. اساساً سیستم عصبی مرکزی مسؤول دریافت حس از بیرون و درون بدن، ارسال پیام به مغز، سازماندهی و پردازش آن است. بنابر این بر اساس نظر آیرز، یکپارچگی حسی، سازماندهی حس برای استفاده است. حسهای ما اطلاعاتی درباره شرایط فیزیکی بدن و محیط پیرامون به ما میدهد. همانطور که جویبارها به رود جاری میشود، حسها هم به مغز جاری میشوند. مقادیر بیشماری از اطلاعات حسی هر لحظه وارد مغز میشوند. مغز آنها را موضعیابی، منظم و مرتب میکند، شبیه یک افسر پلیس که اتومبیلهای در حال حرکت را هدایت میکند. زمانی که حسها به شیوه یکپارچه و سازماندهی شده جریان پیدا میکنند، مغز میتواند از آنها برای شکلدهی، درک، رفتار و یادگیری استفاده کند. جریان اطلاعات سازماندهی نشده به مانند فشار ترافیکی نامنظم خواهد بود.
یکپارچگی حسی حرکتی :
جین آیرز تئوری یکپارچگی حسی را برای شرح بهتر ارتباط بین رفتار و عملکرد عصبی، بویژه فرایند حسی و تلفیقی گسترش داد. هدف وی از رواج این تئوری توصیف و پیش بینی روابط ویژه میان عملکرد عصبی،رفتار حسی حرکتی و یادگیری آکادمیک قبلی بود .در ابتدا یکپارچگی حسی را توانائی سازماندهی اطلاعات حسی برای ما تعریف کرده، و در سال 1989 به طور دقیقتری بیان کرده که یکپارچگی حسی روشی نورولوژیک است که حس قسمتی از بدن و محیط فرد را سازمان داده و آنرا برای استفاده بدن به طور موثر در محیط ممکن میسازد. تئوری یکپارچگی حسی برای توضیح یک رابطه قابل ملاحظه بیننقص در تفسیر اصلاعات حسی از بدن و محیط و همچنین نقص در یادگیری آکادمیک یا نوروموتور، در تعدادی از افراد که اختالالت یادگیری داشتند رواج یافت. آیرز در سال 1989 کلمه " "LEARNING را به معانی وسیعی به کار برد که هم شامل یادگیری آکادمیک و هم شامل مفاهیم اصلاعاتی و نیز تغییرات رفتاری در رفتارهای حرکتی تطبیقی بود. بنابراین زمانی که این سیستم سالم باشد CNS میداند که چه زمانی به چه محرکی توجه کند و چه زمانی به چه محرکی توجه نکند و پاسخی ندهد. فشار و کشش مفاصل، باعث بهبود ثبت حسی در کودکان میگردد.
بنابر این یکپارچگی حسی موجب میشود که همه حسها هماهنگ باشند و ما را آگاه کنند که کجاییم و جهان اطراف ما کجاست.
از دیدگاه مادران، کتاب یکپارچگی حسی و کودک چالشبرانگیز است، اما دریچهای بر روی حقایق میگشاید و خط سیر زندگی را به آنها نشان میدهد. این کتاب وسیلهای است که به ما کمک میکند که کودکان را درک کنیم و بفهمیم که چرا آنها به این صورت رفتار میکنند. این کتاب در حقیقت دیدگاهی را که ما نسبت به کودکان و رفتارهای عجیب آنها داشتیم تغییر میدهد و به ما کمک میکند تا برای آنها کاری انجام دهیم. بنابر این اگر درک درستی از اختلال یکپارچگی داشته باشیم قادریم که به صورت مثبت و مؤثر با کودکان تعامل کنیم و نیازهایشان را به بهترین شکل برآورده سازیم و مهمتر از آن کیفیت زندگی آنها را بهبود بخشیم. این کتاب به ما کمک میکند تا دریابیم که کودکان فقط سرسخت و خودرأی نبودهاند، بلکه میتوانند هر لحظه بهتر و بهتر شوند. دکتر آیرز جزو اولین کسانی بود که بیان کرد، سیستم عصبی برخی کودکان مانند سایرین ثابت نیست و این آنها را از لحاظ عاطفی آسیبپذیر میکند. مواردی مانند صدای بسیار شدید، تغییر در زندگی و بیماری باعث میشود که کنترل عواطف و احساسات را از دست بدهند. بایستی از این شرایط آگاه شد و تطابقات لازم را مهیا کرد.
نظریات و تجربیات مختفی در زمینه یکپارچگی حسی وجود دارد که بیانگر چندین اصل مشترک و مهم در این حوزه است:

• دستگاه عصبی مرکزی تا اندازهای انعطافپذیر است. به عبارت دیگر نواحی خاصی از مغز قادرند که عملکرد مناطق دیگر را جبران کنند و یا به عهده بگیرند. به عنوان مثال در یک کودک نوپا که ضربه مغزی شده است و گفتارش را از دست داده، انعطافپذیری مغز باعث خنثی شدن آسیب و در نتیجه رشد زبانی متناسب با سن کودک میشود.
• یکپارچگی حسی معمولاً به صورت متوالی و سلسله مراتبی توسعه مییابد (ابتدا مرحله چهار دست و پا، سپس راه رفتن و بعد از آن دویدن است). به عنوان مثال قبل از غذا خوردن باید از دست و دهان خود آگاهی داشته باشید.
• افراد معمولاً یک تمایل درونی برای یکپارچگی حسی دارند و اغلب درونداد حسی را ناخودآگاه دریافت میکنند به عنوان مثال کودکی ممکن است برای سازماندهی مجدد شست خود را بمکد، یا موی خود را برای آرام شدن تاب دهد.
• درونداد حسی رفتار سازشی را تحت تأثیر قرار میدهد. این رفتار سازشی ممکن است رفتارهای دیگری بر اساس دروندادهای حسی ایجاد کنند. به عنوان مثال کودکی که در حال یادگیری شنا است، با گذشت زمان یاد میگیرد که با شدت بیشتری پاهایش را حرکت دهد و به دنبال آن مهارتش در شنا بالا میرود و او شروع به کسب تجربههای دیگر از درونداد حسی میکند.

پردازش حسی
حسها راه دریافت اطلاعات از محیط پیرامون ما (داخلی یا خارجی) هستند. از طریق پردازش حواس درک میکنیم در ما چه میگذرد. آنچه که پردازش حسی را پیچیده میکند این است که به صورت همه یا هیچ نیست. هیچ کس واقعاً در پردازش حسی کامل نیست و اکثر مردم توانایی یکپارچه سازی در حداقل بعضی از حسها را دارند. مثلاً فردی در المپیک در رشته ژیمناستیک به عنوان کسی که پردازش حسی خوبی دارد در نظر گرفته میشود و برعکس یک فرد با اتیسم شدید پردازش حسی ضعیف دارد. اساساً یکپارچگی حسی یک طیف گسترده است. برای درک بهتر فرایند پردازش حسی، متخصصین کاردرمانی فرایند پردازش حسی را به بخشهای مختلف تقسیم میکنند: ثبت حسی، تعدیل حسی و پاسخ حسی. ثبت حسی عبارت است از درک آگاهانه یا ناآگاهانه یک یا چند سیگنال حسی، تعدیل حسی یعنی تعدیل و تغییر درک فرد از سیگنال حسی (به عنوان مثال: سطح هوشیاری) قبل از آن که برای عمل مناسب پردازش شود. پاسخ حسی رفتاری است که از یکپارچگی، ثبت و تعدیل درونداد حسی حاصل میشود. در زیر به طور خلاصه و مختصر رفتارهایی را که شما ممکن است در کودکی با اختلال در پردازش حسی ببینید، بیان شده است. • مشکلات ثبت حسی: واکنش به لمس یا حرکت در سطح پایین است، یا کودک خواب آلود به نظر میرسد و به درونداد حسی با تأخیر واکنش نشان میدهد. در مواردی هم واکنش به لمس یا حرکت در سطح بالاست.
• مشکلات تعدیل حسی: کودک با تغییر در عادات ناراحت میشود، سطح بالای از حواس پرتی و بیشفعالی را دارد. با عوض شدن موقعیت اشیا ناراحت میشود و به نظر بیعلاقه و بیتفاوت میآید.
• مشکلات پاسخ حسی یا یکپارچگی: در برنامهریزی حرکتی مشکل دارد. واکنشها دارای کیفیت پایین هستند (به ویژه واکنش حرکتی کنترل شده یا حفاظتی). آگاهی از بدن وی در سطح پایین است و در هماهنگی دو طرف بدن مشکل دارد.
بعضی متخصصین کاردرمانی این مشکلات حسی را تدافع حسی مینامند. یک کودک با تدافع حسی ممکن است از انجام بعضی از فعالیتها و یا لمس اشیا سر باز بزند یا از لحاظ عاطفی حساس به نظر برسد.
در سایر نظریات، پردازش حسی را به اجزای دیگری تقسیم میکنند:
• ثبت درونداد حسی
• سوگرایی به درونداد
• تفسیر درونداد حسی
• سازماندهی پاسخ به درونداد حسی
• اجرای پاسخ
لازم به ذکر است که اجزای پردازش حسی تحت تأثیر چندین عامل دیگر قرار میگیرند که شامل، نوع مدالیته، فشردگی، مدت زمان و مکان درونداد حسی است.
در صورتی که نگاه دقیقتری به رفتار داشته باشیم، درک نقش و اهمیت پردازش حسی به طور فزایندهای مهمتر خواهد شد.
مثالی را در نظر بگیرید، میشل دانشآموز کلاس ششم، در صف انتظار برای دوش گرفتن بعد از کلاس ژیمناستیک است. دانشآموز دیگر به صورت تصادفی به شانهاش برخورد میکند (ثبت حسی)، حالا میشل باید تعیین کند که این درونداد حسی از کجا آمده است (سوگرایی) و سپس نوع آن را ثبت کند – یک ضربه تصادفی و سبک یا یک ضربه محکم و آسیب زننده (تفسیر). میشل این حس را به صورت یک برخورد تصادفی دریافت کرده و به او نگاهی میاندازد (سازماندهی واکنش) و بعد به انتظار ادامه میدهد (اجرای واکنش). اگر اهمیت پردازش حسی را در نظر نگیرید چگونه این رفتار را تفسیر میکنید؟
حال به مثال دیگری توجه کنید، همان اتفاق برای مارکو در کلاس ششم اتفاق میافتد (ثبت حسی). حالا مارکو باید معلوم کند که این حس از کجا آمد؟ (سوگرایی) و نوع آن را تعیین کنند. ضربه آرام یا ضربه محکم ... (تفسیر). مارکو آن را به صورت یک ضربه محکم به پشت دریافت میکند و فوراً میچرخد در حالی که دستش را در هوا مشت کرده است (سازماندهی واکنش). مارکو با صدای بلند و حالت عصبانیت فریاد میزند که چه کسی به پشت او ضربه زد (اجرای واکنش). اگر شما اهمیت پردازش حسی را در نظر نگیرید این رفتار را چگونه تفسیر میکنید؟
.jpg)
یکپارچگی حس فرایندی است که حس را به درک ارتباط میدهد و درک واقعیت را برای فرد تعریف میکند. در نتیجه یکپارچگی حسی موقعیت فرد را تعریف میکند.
سیستمهای حسی
بیشتر افراد با این پنج حس آشنا هستند:
• لامسه
• بویایی
• چشایی
• شنوایی
• بینایی
با این همه برخی افراد با این سیستمهای حسی ناآشنا هستند، حواس لامسه، وستیبولار ون عمقی از جمله حواس بسیار مهم در بدن میباشند که علاوه بر این که مهم است به خوبی کار کنند، باید با هم نیز هماهنگ باشند. اگر سیستم وستیبولار، لامسه و عمقی عملکرد کافی نداشته باشند (جدا یا با هم) کودک نمیتواند با خود، دیگران و محیط به طور موفقیتآمیزی تعامل کند.

سیستم لامسه
سیستم لامسه حس ما از لمس است و به ما امکان حس کردن سرما و گرما، تیزی و کندی، زبری و نرمی را میدهد. این سیستم به ما اجازه میدهد که اشیا را با لمس بیابیم (تفاوت بین آنها را تشخیص دهی). این اطلاعات شامل لمس سبک، درد و فشار است. برای درک بهتر این حس دست خود را جلو بیاورید و در حالی که کف دست رو به زمین است، پشت دست را قلقلک دهید. برای بیشتر افراد کف دست از حساسیت بیشتری برخوردار است.
.jpg)
سیستم وستیبولار
این سیستم حرکات چشمها، سر و بدن را در فضا و در هنگام حرکت هماهنگ میکند. سیستم وستیبولار در حفظ تعادل، حرکت نوسانی، هماهنگی دو طرف بدن نقش دارد. اکنون بایستید، چشمهای خود را ببندید و سریع در یک جهت سه بار دور خود بچرخید و سه بار در جهت مخالف نیز بچرخید، همچنان چشمان خود را بسته نگه دارید، حال سعی کنید روی یک پا بایستید، در این زمان سیستم وستیبولار شما در حال کار کردن است.

سیستم حس عمقی
این سیستم از اطلاعات ناخودآگاه مفاصل و عضلات برای آگاهی در مورد وضعیت بدن، استفاده میکند. بازخورد عضلات و مفاصل به ما اجازه میدهد بدون افتادن بایستیم یا بازی کنیم. به عنوان مثال بازوی خود را کنار بدن قرار دهید و سر را به طرف مخالف بچرخانید و حال بازو را خم کنید. اکنون چگونه میدانید که بازوی شما در حال حرکت است؟ شما نمیتوانید آن را ببینید چرا که سر به سمت مخالف چرخیده است. نمیتوانید آن را مزه کنید، ببویید یا لمس کنید. شما متوجه حرکت میشوید چون حسها از طریق مفاصل و عضلات به شما اطلاعات میدهند.
ما معتقدیم که درک چگونگی عملکرد یکپارچگی حسی مهم است – باید بدانیم که وقتی تمامی این سیستمها با هم کار میکنند چگونه خواهد بود، تا بتوانیم رفتارها و علایمی که به صورت اختلال عملکرد حسی شناسایی میشود را تشخیص دهیم.
توالیهای رشدی بر اساس سیستم یکپارچگی حسی
میتوانیم طبیعی یا غیرطبیعی بودن رشد نوزادان خود را از روی یک سری نشانههای اولیه تشخیص دهیم. توالیهای رشدی، دامنهای را در اختیار والدین، مراقبان، معلمان و پزشکان قرار میدهد تا به عنوان یک نمونهی واقعی در نظر گرفته شود و کمک میکند که تعیین کنیم که نشانههای اولیه رشد طبیعی کدامند.
در زیر توالیهای رشدی از تولد تا ۵ سالگی آورده شده است. این یک وسیله برای در نظر گرفتن جداول زمانی در یک چهارچوب خاص برای اکتساب مهارتهای رشدی نیست، بلکه به ما کمک میکند از مهارتهای موجود در دامنه رشد طبیعی کودک آگاه شویم. این زمانها از مشاهدات مستقیم ما و بررسی راههای رشدی مختف تهیه شده است. با درک این که هنجارهای فرهنگی متغیر هستند و مکن است که رشد کودک را متأثر سازند این اطلاعات را ارایه میدهیم:
(۳ – ۰) ماهگی
• به صدا واکنش نشان میدهد.
• وقتی با وی صوبت میشود صداسازی میکند، قیل و قال می:ند.
• خود به خود لبخند میزند.
• برای شیء آویزان صدادار دست دراز میکند.
• با چرخاندن سر حرکات را دنبال میکند.
• از صدای بلند میترسد.
• دست و پای خود را تکان داده و لگد میزند.
• وقتی روی شکم دراز کشیده، سر را بلند میکند.
• نیاز به غذا خوردن را نشان میدهد.
• اشیایی را که در دستش قرار میدهیم میگیرد.
• از حمام کردن لذت میبرد (لگد میزند، سر را بلند میکند۹
• از نگاه به اشیا براق لذت میبرد.
(۶ – ۳) ماهگی
• دست خود را به طرف اشیای آشنا دراز میکند.
• غریبهها را تشخیص میدهد.
• بلند میخندد.
• مکعب را بر میدارد.
• از حالت دمر به پشت غلت میزند.
• بدون حمایت سر را بالا نگه میدارد.
• دست را به طرف اشیا دراز میکند.
• سر را به طرف صدا میچرخاند.
• قیل و قال میکند و جیغ میزند.
• با جغجغه و اسباببازی بازی میکند.
(۹ – ۶) ماهگی
• حرفها را تقلید میکند.
• اشیایی مانند میخ را میتوانند با دست بگیرند.
• جلد اسباببازی یا چیزی که روی آن است را در میآورد.
• وقتی صدای «نه، نه» را میشنود فعالیت را متوقف میکند.
• دستش را برای خداحافظی تکان میدهد.
• میخزد یا چهار دست و پا میرود.
• به اسم خودش واکنش نشان میدهد.
• با حمایت میایستد.
• برای بازی دو شیء را به هم میزند.
• قاشق را میگیرد.
• ضربه به اشیا، پرتاب کردن و انداختن آنها را دوست دارد.
• کودک برای گرفتن اشیایی که دور از دسترس هستند، تلاش میکند.
• به کشف اسباببازیهای متنوع علاقهمند است.
• بدون کمک برای یک دقیقه مینشیند.
(۱۲ – ۹) ماهگی
• ماما و دادا میگوید.
• به عکسهای کتاب نگاه میکند.
• مداد شمعی را نگه میدارد.
• از دو کلمه همراه با ماما و دادا استفاده میکند. دالیموشه بازی میکند.
• خودش با انگشت غذا میخورد.
• با گرفتن دست به مبل و وسایل خانه به طرفین حرکت میکند.
• با کمک ممکن است شروع به راه رفتن بکند.
• بازی کردن را شروع میکند.
(۱۸ – ۱۲) ماهگی
• اشیا آشنا را میکشد و حمل میکند.
• از اسم اشیا آشنا استفاده میکند.
• به قسمتهای مختلف بدن که اسم میبریم اشاره میکند.
• دستورات یک مرحلهای را اجرا میکند.
• به عکسها در کتاب اشاره میکند.
• با دیگر کودکان بازی مییکند (بازی موازی)
• اسم خودش را تشخیص میدهد.
• اشیای آشنا را در کنار هم قرار میدهد.
• انعکاس در آینه را میفهمد.
• فعالیتهایی با خودش در قالب بازی انجام میدهد.
• سعی میکند که کفشهایش را بپوشد.
• با قاشق خودش غذا میخورد.
• نیازها و خواستههایش را با صداسازی، کلمات ترکیبی، تککلمه، دست دراز کردن، اشاره و ... میفهماند.
• اشیا را با اسم بردن نشان میدهد.
• غذاهایی را که میشود با انگشت برداشت بر میدارد.
• شروع به نشان دادن احساسات میکند.
• از پلهها با حالت چهار دست و پا بالا میرود.
• بدون کمک دو زانو میرود.
(۲۴ – ۱۸) ماهگی
• مکعبهای کوچک را دو یا سهتایی با تقلیم روی هم میگذارد.
• به خوبی راه میرود.
• حدوداً ده کلمه را میگوید (هجده ماهگی).
• به داستانهای کوتاه گوش میدهد.
• حدود بیست و پنج تا پنجاه کلمه مختلف را میگوید (۲۴ ماهگی).
• در حالی که با اسباببازی بازی میکند به صورت هدفمند تمرکز میکند.
• به زور کشیدن، انداختن، ضربه زدن، هل دادن را دوست دارد.
• عروسک نرم و خرس را بغل میکند و حمل میکند.
• از حباب درست کردن و پازل جور کردنی لذت مییبرد.
• دانههای تسبیح چوبی بزرگ را نخ میکند.
• فعالیت افراد بزرگتر را تقلید میکند.
• میتواند در صندلی کوچک بنشیند.
• با کمک یک دست از پلهها پایین میآید.
• به پوشک خشک و خیس اشاره میکنند.
(۳۰ – ۲۴) ماهگی
• گاهی اوقات از عبارت دو کلمهای استفاده میکند.
• بازی دیگر بچهها را تقلید میکند.
• با کمک از پلهها بالا و پایین میرود (هر دو پا در یک پله).
• پازلهای ستاره را سر جایش میگذارد.
• از بازیهای کشیدن و هل دادن، همچنین از چکش زدن و اسباببازیهایی که پنهان میشود، خوشش میآید.
• با آهنگ و صدایی که در مهدکودک برای وی میخوانند همراه میشود.
• اعضای دیگر بدن را نشان میدهد و اسم آنها را تقلید میکند.
• اشیای آشنا را نام میبرد.
• در دور کردن اشیا کمک میکند.
• نحوه استفاده از اشیا را میداند.
• بازی بچههای دیگر را مشاهده و به آنها میپیوندد.
• عکس خودش را تشخیص میدهد.
• بازیهای گروهی ساده را انجام میدهد، مانند «آسیاب بچرخ».
• به اسباببازی جدید تمایل دارد.
• توانایی انجام بازیهای سمبلیک را دارد.
• نسبتاً با بچههای دیگر خوب بازی میکند.
• بیشتر رفتار بزرگترها را تقلید میکد.
• هنوز بدون کمک بزرگترها نمیتواند در اسباببازیها با دیگر کودکان مشارکت کند.
• اگر بازی با حرف زدن همراه باشد بیشتر بازی میکند.
• ساختمانسازی با مکعب را دوست دارد، ریختن آنها، پر و خالی کردن محتویات، جدا کردن اشیا و جور کردن اشیا را دوست دارد.
• اسباببازیهای متحرک را دوست دارد. مثل قطار، تلفن، ماشین و اسباب بازی که قابل راندن هستند.
• میتواند شکلهای مختلف را سر جایشان گذاشته و دسته بندی کند.
• پنج حلقه را در یک میله به صورت منظم روی هم قرار میدهد.
• با خوشحالی با مدادی که جنس متفاوت دارد بازی میکند.
• در پوشیدن لباس خودش بیشتر همکاری میکند.
(۳۶ – ۳۰) ماهگی
• با توجه به یک ویژگی اشیا را طبقه بندی میکند (مانند رنگ و اندازه).
• مفهوم یک را میداند.
• میتواند از میان چند شیء، شیء مناسبی را انتخاب کند.
• در حال مستقل شدن است.
• شروع به شوخی (تفریح) و گول زدن میکند.
• رعایت نوبت را یاد میگیرد.
• آداب توالت را یاد میگیرد.
• بدون کمک میتواند غذا بخورد (استفاده از قاشق).
• دکمه را باز و بسته میکند.
• در بازیهای سمبلیک بیشتر شرکت میکند.
• با جعبه، ابزار موسیقی، پازل، خونهسازی و ... بازی میکند.
• از رفتن در تونل لذت میبرد، در چادر بازی میکند.
• صحبت میکند و حرفهایش برای افراد غریبه قابل فهم است.
• از جملات سه کلمهای یا بیشتر استفاده میکند.
• به توپ لگد میزند.
• اجزای بدن را نام میبرد.
• اشیای بزرگ را میکشد.
• حروف ساده را که دارای حرکات سادهای هستند کپی میکند.
(۴ – ۳) سالگی
• فعالیتهای ویژهای را ترجیح میدهد (ورزش، پازل، هنر و ...).
• بازیهای افسانهای و فلسفی را انجام میدههد.
• نوبت را رعایت میکند.
• خودش میتواند لباس بپوشد.
• روی یک پا تعادلش را حفظ میکند.
• بعضی از رنگها را نام میبرد.
• سه شیء را میشمارد.
• دربارهی چرا و چگونگی اشیا دقیق است.
• کم کم شروع به یاد گرفتن میکند (به برچسب نگاه میکند، کتاب با عکسهای زیاد و ...).
• اشیا را بر اساس اندازه، رنگ و شکل طبقهبندی میکند.
• داستان، نظم و قافیه و مضمون شعر را میخواند اما در هنگام تکرار اضطراب دارد.
• سؤال میپرسد.
• از احساسات خود و دیگران آگاه است.
• استفاده مؤثر از چنگال را شروع میکند.
• زبانش توسط شنوندهی ناآشنا به راحتی قابل درک است.
• با دیگران صحبت میکند.
• غذا میخورد، بازی میکند و فعالیت را انجام میدهد.
(۵ – ۴) سالگی
• دربارهی اسباببازی، شباهتها، و تفاوتهای آنها نظر میدهد.
• از پوشیدن لباس شبیه قهرمانان لذت میبرد.
• از قیچی کردن، پازل جورچین و اسباببازی زیاد لذت میبرد.
• نامها را مینویسد یا ترسیم میکند.
• از یک تا ده میشمارد (یا بیشتر).
• مهارتهای «پیش از خواندن» و پیش از نوشتن در او گسترش مییابد.
• یک موضوع و بر نامه را بیشتر از یک روز دنبال میکند.
• در بازیهای افسانهای مداوم و پیچیده شرکت میکنند.
• رقابت میکند.
• بدون راهنمایی لباس میپوشد و در میآورد.
• به هنگام شب و روز، خودش به دستشویی میرود.
• بند کفش را میبندد.
• شروع به استفاده از چاقو میکنند.
• دستورات ۳ تا ۴ مرحلهای را دنبال میکند.
• انسان را با ۶ یا ۷ قسمت بدن ترسیم میکند.
• به صورت دو به دو بحث میکند.
• حرف زدن وی را کاملاً میتوان فهمید.
• در بازی همکاری میکند.
• توپ پرتاب شده را میگیرد و توپ متحرک را لگد میزند و دنبال میکند.
• قسمتی یا تمام آدرس خود را میداند.
رشد عاطفی، اجتماعی و یکپارچگی حسی
قبلاً ما در کتاب اشاره کردیم که یکپارچگی حسی در رشد عاطفی و اجتماعی کودک نقش دارند. گاهی کودکان ممکن است اختلالاتی در رفتارهای عاطفی و اجتماعی خود نشان دهند. خلق و تعامل اجتماعی دو محدوده رشد عاطفی و اجتماعی هستند که اهمیت بیشتری دارد. با انعکاس سؤالات زیر میتوان به درک واضحتری رسید که چگونه مشکل حسی، رشد عاطفی و اجتماعی کودک را تحت تأثیر قرار میدهد.
خلق
• شدت واکنشهای عاطفی کودک در چه سطحی است؟
• وقتی کودک به یک فعالیت میپردازد، تداوم و استمرار وی در چه سطحی است؟
• سطح فعالیت کودک در چه سطحی است؟
• سرعت کودک نسبت به تغییرات در عادات خودش چقدر است؟
• دامنه توجه / توجه به فعالیت در چه سطحی است؟
• به اشیا در محیط پیرامون حساس است؟
• نظم کودک در مورد مهارتهای مراقبت از خود، خواب، خوردن و ... چگونه است؟
• وقتی افراد جدید را ملاقات میکند، واکنش وی چگونه است؟
• شما خلق کودک را چطور توصیف میکنید؟ چقدر خلق آنها ثابت است و یا تغییر میکند؟
تعامل اجتماعی
• سطح عاطفه وی چقدر است؟ (آیا میتواند احساسات خود را از طریق چهره بیان کند؟)
• واکنش کودک با والدین، همسن و سالان و دیگران چگونه است؟
• والدین چه علامتی را ارایه میدهند تا کودک را تحریک بکنند و واکنش نشان بدهد؟
• آیا کودک تعامل با والدین، همسالان و دیگران را شروع میکند؟
• آگاهی و دید فرد از دیگران چطور است؟
• آیا کودک در تعامل با والدین و افراد همسن و دیگران پاسخ متقابل نشان میدهد؟
• در کدام نوع از فعالیتها کودک با والدین، همسنهای خود ... درگیر میشود؟
• آیا رفتارهای کودک متناسب با سن وی است؟
• آیا رفتار ضدّاجتماع دارد؟
• واکنش کودک به فعالیتهای گروهی چیست؟
رشد در زیر ذرهبین حسی
ما اکنون میخواهیم به مرحلهای بپردازیم که در آن به رشد، رفتار، ارتباط و یادگیری کودک نگاه دقیقتری داشته باشیم. این خطّ سیر ثابت و غیر قابل تغییر نیست، بلکه این حقیقت را نشان میدهد که هر کودکی خاص است. آنچه که در این مرحله رشدی طبیعی و یا رفتار معمولی نامیده میشود، اشکال مختفی میتواند داشته باشد. به عنوان مثال، یک کودک که در نه یا پانزده ماهگی راه میرود ممکن است خیلی فعال باشد. دیگری خیلی ساکت و آرام باشد. این باید این طور در نظر گرفته شود که در دامنه طبیعی رشد اتفاق افتاده است. در حالی که آگاهی از زمانها و دامنههای سنّی رشد ممکن است تأخیرات رشدی را در کودک نشان بدهد، ولی این موارد جزیی و یا معکوس لزوماً به معنای خطّ قرمز نیست.
اختلال عملکرد حسی چیست؟
علایم و نشانهها
حالا اجازه بدهید نگاهی بیاندازیم به این که اگر یک بخش از فرایند یکپارچگی حسی به صورت مؤثر عمل نکند چه اتفاقی میافتد. این ممکن است که در یادگیری، توجه، هماهنگی سطح فعالیت، مشکلات رشدی، اعتماد به نفس ضعیف و رفتار نشان داده شود. موارد زیر لیستی از علایمی هستند که یک کودک دارای مشکل در یکپارچگی حسی تجربه میکند.
• نسبت به لمس، حرکت، نور و صدا آستانهی پایینتری دارد.
• سطح فعالیت به طور غیرمعمول بالا یا پایین میرود.
• در هماهنگی مشکل دارد.
• در گفتار و مهارتهای زبانی تأخیر دارد.
• در مهارتهای حرکتی (ظریف و یا درشت) تأخیر دارد.
• مشکلات در موفقیتهای تحصیلی وجود دارد.
• درک از خودش ضعیف است (خود پندار).
• مشکلات عملکرد اجرایی
• مشکلات رفتاری

حساسیت بیش از حد به لمس، حرکت، صدا و نور کودک توسط رنگها، بافتها، بوها، صداها یا لمس (غیرمنتظره یا لمس سبک) به آسانی تحریک میشود (تحت تأثیر قرار میگیرد) این ممکن است به صورت گرفتن چشمها، گوشها، نگه داشتن بینی، بستن دهان، استفراغ، جیغ کشیدن، اجتناب از حرکت (یخزده و خشک به نظر برسد) اجتناب از شرکت در فعالیتهای حرکتی اصلی (سرسره را دوست دارد اما از چرخ و فلک متنفر است) دیده شود. حمام کردن، مسواک کردن و دیگر فعالیتهای مراقبت از خود را دوست ندارد.
حساسیت بسیار کم به لمس، حرکت، صدا و نور
این کودکان دوست دارند بیافتند، بپرند، اشیا را محکم به هم بزنند، بکوبند و با سر ضربه بزنند، دور خود بچرخند یا تکان بخورند. کلاً نوعی از تحریکات حسی را میخواهند.
این کودکان اگر یک تجربه حسی را از دست بدهند، سریع ان را با یک تجربه حسی دیگر با همان شدت جایگزین میکنند (به عنوان مثال: یک دختر چهار ساله یک سهچرخه را به طرف یک دیوار آجری رکاب میزند اگر سهچرخه را از او بگیریم او شروع به حرکت کردن با سر و صدا به طرف بچههای دیگر میکند).
سطح فعالیت که به صورت غیرعادی بالا یا پایین میرود
کودکی که زیاد فعال است (انرژی زیادی دارد) یا کودکی که خسته است و خیلی کمتحرک دارد.
مشکلاتی در هماهنگی
این کودکان ممکن است مشکلاتی را در فعالیتهای حرکتی ظریف یا درشت یا هر دو تجربه کنند. تعادل آنها مکرر به هم میخورد و برنامهریزی حرکتی ضعیف است. ممکن است مارت وجود داشته باشد اما مهارتها کیفیت لازم را ندارند.
تأخیر در گفتار و مهارتهای زبانی
بسیاری از مردم ممکن است از اجزای مختلف گفتار مانند زبان دریافتی، زبان بیانی، فرایند تولید، روان بودن کلام، صدا، عملکرد دهانی/حرکتی آگاه نباشند، اما گاهی تأخیر در یک یا چند مورد ممکن است وجود داشته باشد.
تأخیر در مهارت حرکتی
تن عضلانی، انعطاف پذیری، کیفیت حرکات، امنیت در حرکت، حرکات ظریف، هماهنگی چشم و دست، ادراک بینایی، مراقبت شخصی و رشد اندام فوقانی ممکن است دچار تأخیر شود.
مشکلات در پیشرفت تحصیلی
عملکرد کودک در یک یا چند مرحله تحصیلی، واقعاً انعکاس دهنده توانایی کودک نیست.
آگاهی بدنی ضعیف
بر اساس نظر دکتر آیرز، سه چیز موجب آگاهی بدنی ضعیف میشود: نحوهی عملکرد سیستم عصبی، احساس ناتوانی و آشفتگی در زمانی که کودک کاری را به خوبی نمیتواند انجام دهد و واکنشهای منفی دیگران به آنچه که کودک انجام میدهد.
مشکلاتی در عملکرد اجرایی
به نظر میرسد که کودک سازماندهی درونی را از دست داده است – ممکن است نتواند کمد، میز یا تخت و خواب را مرتب نگه دارد، نمیتواند از قبل برنامهریزی کند. اساساً آشفته است و خیلی سریع گیج میشود. برای انجام وظایف نیاز به کمک دارد.
رفتارهای چالشی
چالشهای رفتاری کودک شامل، سرپیچی (گریز یا پنهان شدن) عدم انعطافپذیری، پرخاشگری، فریاد زدن، به آسانی شکست میخورد (تسلیم میشود)، تحمل پایین نسبت به رفتار دیگران، سطح پایین یا بالای فعالیتها، سرپیچی کردن و وجود رفتارهای تکراری.
این مطلب ادامه دارد....
تهیه وتنظیم
کاردرمانگر محمد مهدی خاتمی
یکپارچگی حسی⇒بخش دوم مطالب