حاکی از تحت تأثیر قرار گرفتن مکانیزمهای مغزی پشتیبانی کننده از رشد اجتماعی و زبانی است. چه بسا در بسیاری از نوزادان نشانهای آن در
اندامهای حرکتی نیز مشاهده شوند. مطالعات صورت گرفته بر روی فیلمهای خانگی نوزادانی که نشانه های اوتیسم دیرتر در آنها ظاهر میشود، دلالت بر این دارد که این نوزادان کمتر به دیگران نگاه میکنند، وقتی اسم آنها صدا زده میشود کمتر پاسخ میدهند، و اکثر آنها در حرکات اوّلیه ای چون اشاره کردن و نشان دادن که حرکات مهمّی جهت آمادگی مرحلة تکامل زبانی است دچار اشکال هستند. با این حال، ظرفیّت یادگیری سریع نوزادان مؤیّد این مطلب است که دوران نوزادی- کودکی مرحلهای از زندگی است که انعطافپذیری و تغییر در آن بسیار بالاست. در واقع، اغلب نوزادانی که دچار آسیب مغزی میشوند سرعت بهبودی چشمگیری دارند، بویژه اگر تحت تحریکات زودهنگام قرار بگیرند. این موضوع مبیّن چالش و نوید مداخلة زودهنگام برای کودکان و نوزادان مبتلا به ASD است: ما باید از انعطافپذیری فوقالعادة کودک در دوران نوزادی بهره ببریم تا بتوانیم ناتوانیهایی که در اثر ASD عارض میشوند را به حدّاقل برسانیم.
برنامة ESDM برای رسیدن به این هدف از بدو تولّد کودک کار خود را آغاز کرده و نتایج مطالعات رشد و نمو کودک را با شگردها و برنامه های آموزشی تلفیق میکند.
تعاریفی که برای ESDM ارائه شده اند از این قرار است:
(1) برنامة رشدی ویژه جهت تعریف مهارتهایی که قرار است در زمان بخصوصی آموزش داده شوند، و
(2) مجموعة مشخّصی از روشهای آموزشی که معمولاً در برنامة درسی ارائه میشوند. برنامة ESDM ربطی به محیط درس ندارد، بلکه گروههای درمانی یا والدین میتوانند آنرا در برنامههای گروهی و یا در خانه، در جلسات درمانی تک نفره در درمانگاهها، یا بصورت چند رشتة مختلف در منزل آموزش دهند. این برنامه یک رویکرد مداخلهای است که هر چند کاملاً تخصّصی است، از نظر زمینههای آموزشی، اهداف، و مطالب و لوازم نیز بسیار انعطافپذیر است. بسیاری از مطالعات منجمله یک کارآزمایی جدید بزرگ تصادفی کنترل شده نشان میدهد که ESDM برنامة مؤثّر و کارگشایی برای بالا بردن تواناییهای شناختی و زبانی، تعامل اجتماعی و ابتکار عمل، کاهش شدّت علایم ASD، بهبود رفتار، و مهارتهای انطباقی کودکان است.
ما ESDM را تعریف و نحوة اجرای آن در خردسالان مبتلا به ASD را بازگو میکنیم.
در ادامه، یافته های پژوهشی مرتبط با این موضوعات را مختصراً مرور میکنیم:
(1) نوزادان چگونه یاد میگیرند،
(2) رشد مغز چگونه به فراگیری مهارتهای اجتماعی- ارتباطی کمک میکند،
(3) اوتیسم چه تأثیری بر رشد و نمو مغز و یادگیری دارد،
(4) شکلگیری مغز در اوان کودکی و بعد از آن، و
(5) نقش مداخلة زودهنگام در رشد آغازین مغزی و پیامد آن در اوتیسم.
نوزادان چگونه یاد میگیرند
تحقیق جاری پیرامون یادگیری نوزاد در اوّلین سال پس از تولّد، ظرفیّتهایی از یادگیری را در نوزاد شناسایی کرده است که با استفاده از مدلهای ساختگرایی امکان پیشبینی آنها وجود نداشت. تواناییهای نوزاد پیرامون درک نحوة کارکرد اشیاء در محیط مادّی، تشخیص شباهت میان کارهای خود و دیگران، توانایی بخاطر آوردن اطّلاعات، و درک آنها از دنیای اجتماعی و پاسخهایشان به آن بسیار فراتر از چیزی است که بشود از روی مهارتهای حرکتی ناپختة آنها پیشبینی کرد.دانشمندان برای ارزیابی تواناییهای نوزادان رو به استفاده از روشهای نوآورانهای آوردهاند منجمله آهنگ مکیدنهای نوزاد، الگوهای نگاه خیره، و تغییرات الکتریکی پاسخهای مغزی وقتی که محرّکی تغییر داده میشود.
وقتی نوزادی به روش نامعمولی با دنیای پیرامونش تعامل برقرار میکند. مثلاً بجای آنکه حواسش به سمت انسانها معطوف شود، بیشتر به سمت اشیاء میرود. اینگونه تصوّر میکنیم که دانش این نوزاد و ساختار دنیای او نیز حالت غیرمعمول و نامتعارفی دارند. امکان دارد تکامل و تحوّل زبان در چنین نوزادی حالت عادی نداشته باشد، چرا که توجّهی به گفتار و خصوصیّات توزیعی آن ندارد.
بنابراین، هدف اصلی مداخله کمک به نوزاد در جهت توجّه به اطّلاعات کلیدی و مهمّی چون گفتار، چهره و حرکات انسانها، و تقویت یا ایجاد الگوهای چشمگیرتر یا انواع و اقسامی از اطّلاعات است تا بدین ترتیب نوزاد بتواند براحتی اطّلاعات مورد نیاز برای رشد اجتماعی و زبانی را درک نماید.